امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

امیرعلی، زندگی مامان و بابا

با یه عاااااااااااالمه تاخیر بالاخره اومدم

1391/11/11 0:19
نویسنده : مامان امیرعلی
399 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم، شرمنده ام که اینقدر دیر به دیر آپدیت میکنم آخه اینروزا سرم یه کم شلوغه و فکرم حسابی درگیر.

ولی تصمیم گرفتم از امروز همه ی سعیمو بکنم تا حداقل هفته ای یه بار وبلاگتو اپدیت کنم به شرطی که شما هم پسر خوبی باشی تا مامانی وقت داشته باشه.

 

خوب اول از همه تولدت با کلی تاخیر مبارک خشکل مامان.به قول خاله فرنگیست دیدی چه زود گذشت؟ دیدی درد نداشت؟ آره خوب درد نداشت ولی خدایی تو این یه سال حسابی من و بابایی رو اذیت کردی. بخصوص 6 ماه اول زندگیت. الان خدارو شکر خیلی بهتر شدی ولی هنوزم گاهی موقع خواب خیلی اذیت میکنی و اشک مامانی رو در میاری.

حسابی بازیگوش و شیطون شدی و هیچ چیزی از دست تو در امان نیست.

حتی این کتری بزرگ

ویا تلفن ماماحاجی...

 

مامان و بابا رو بخوبی میگی و وقتی شیر بخوای میگی (ایش) و وقتی میخوای دالی کنی میگی (دا) به جز اینا، کلمه بامعنی دیگه ای به کار نمی بری ولی تمام روز حرف می زنی ، غر می زنی، آواز می خونی و کلا خیلی سر و صدا داری.

هنوز راه نیفتادی ولی با کمک در و دیوار به خوبی راه میری و میتونی مدت زیادی بدون کمک بایستی البته تاحالا دو بار یه قدم راه رفتی.

 چند تا عکس خشکل از گل پسرم تو ادامه ی مطلب...

تا آشپزخونه منو به این روز در نیاری اجازه آشپزی بهم نمی دی البته نه همیشه...

یکی از بازیهای مورد علاقه ات توپ بازیه بخصوص وقتی بابایی میاد خونه میری توپتو میاری و پرت میکنی سمت بابا و منتظر میمونی تا بابایی هم پرت کنه کلی ذوق میکنی از این بازی...

یکی دیگه از بازیهای مورد علاقه ات که راستش یه کم عجیبه اینه که بچه های کوچیک، عروسکای بزرگ، بالشت و یا هرچیز نرم دیگه ای رو بغل کنی، از روشون رد بشی و دمر کنارشون بخوابی!!! اینجوری...

تازگیها یاد گرفتی یه قاشق و یه ظرف دستت میگیری و مثلا غذا دهنمون میکنی یا یه لقمه نون برمیداری و تیکه تیکه میذاری دهنمون... عاشق این کار هستی، کلا بیشتر از هر اسباب بازی ای ظروف آشپزخونه رو دوست داری.

راستی دیگه می تونی راحت از پله هم بالا بری و باید حسابی مواظبت باشیم

فدات بشم شیطون مامان باید برم ببخش که اینقدر عجله ای و قروقاطی نوشتم چون وقت خوابته و داری دایی حمید رو حسابی اذیت میکنی جون مامانی امشب رو زود بخواب ساعت از 12 نیمه شب هم رد شده

فدات شب بخیر

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله امیرعلی
12 بهمن 91 14:50
الهی خاله فدای اون شیطونیات بشه عزیزم
فرنگیس
14 بهمن 91 7:42
سلام خاله ،خوبی؟چقدر بزرگ شدی مرد ، خاله جون خودمونیما وقتی از الان داری آشپزی تمرین میکنی یعنی زن ذلیلی تا زیر گلو ، اون قضیه ی بالش و عروسک هم شدیدا نیاز به بررسی داره مشکوکخدا تو رو واسه ی پدور و مادرت نگه داره و پدر و مادرت هم سایه اشون جاودانه بالا سرت باشه ، قربون امیر علی دوست داشتنی برم من که اخده نازه و خش .بای خاله جون