امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

امیرعلی، زندگی مامان و بابا

فسقلی مامان

سلام فسقلی نازنین مامان _ بالاخره فهمیدم گریه هات بعد از خوردن غذای کمکی به خاطر حساسیتت به عسل بوده! فدای اون معده و روده ی حساست بشم. حالا چند روزیه که دوباره بهت حریره بادام میدم البته بدون عسل. هرچی باشه دیگه ٤ ماه و نیمه شدی. _ چند وقته خنده های صدادار میکنی. الهی فدات بشم که دلم ضعف میره موقع شنیدن صدای خنده هات. _ خیلی خیلی پسر خوبی شدی و دیگه از اون گریه ها خبری نیست. فقط موقع خوابت اگه یه جایی باشیم که گهواره نباشه اینقدر گریه میکنی تا بریم خونه خودمون یا خونه ماماحاجی. تو گهواره و باصدای لالایی خودم یا آهنگ زود زود خوابت میبره. _ بعضی وقتا که خیلی حوصله ات سر میره میزارمت توی روروئک و دور خونه می چرخونمت، پاهات به زور ...
2 خرداد 1391

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا امیرعلی رو آروم کنند!!!

ساعت 6 صبح از خواب بیدار میشی... پسر خوبی هستی!!! ساعت 8 الکی داری غر می زنی، پاهاتو می شورم(حسابی خوشت میاد و حال میکنی وقتی می شورمت اینقدر که گاهی با صدای آب آروم میشی)، آروم میشی ولی فقط نیم ساعت!!! داری گریه می کنی نمی تونم آرومت کنم، چادرمو سرم می کنم و میرم تو پارکینگ پیش بابایی که داره ماشین رو تمیز می کنه، با صدای بابایی آروم میشی و بعد از 20 دقیقه کم کم تو بغلم خواب میری!!! کمتر از دو ساعت میخوابی، از فرصت استفاده می کنم و به سرعت ناهار رو آماده می کنم. بابایی میره سرکار... بیدار میشی!!! گریه... گریه ... گریه...آروم نمیشی... منم گریه می کنم... امیرعلی گریه ... مامانی گریه... ساعت 3دیگه کلافه می شم باهم پیاده روی ...
23 ارديبهشت 1391

چهار ماهگیت مبارک

سلام پسر گلم -          چهار ماهگیت مبارک عزیزدلم. چهارماهت شده و اینقدر بزرگ شدی که میتونی با دو دستت اسباب بازیها و شیشه شیرتو بگیری و بذاری تو دهنت. -          5 شنبه رفتیم واکسنتو زدیم، خدارو شکر زیاد اذیت نشدی، نه زیاد گریه کردی و نه تب. -          چند روزه با بابایی، دوتایی میرین موتورسواری، کلی حال می کنین. منم تو خونه تنها میمونم. ده دقیقه هم نمیشه ولی واسه من ده ساعت طول میکشه از بس که دلم واستون تنگ میشه و شور می زنه. -          همیشه وقتی زیاد گر...
18 ارديبهشت 1391

امیرعلی سه ماهه

سه ماهگیت مبارک مامانی روز به روز داری بزرگ تر، بامزه تر، زیباتر و دوست داشتنی تر می شی. هرروز که می گذره بیشتر از پیش عاشقت می شم.   امیرعلی سه ماهه ی من: - گردنش حسابی قوی شده و می تونه خوب سرشو نگه داره. - وقتی روی شکم خوابیده سرشو مدت نسبتاً زیادی بالا نگه میداره. - تا حالا چند بار تو خواب خنده صدادار کرده. - بابایی رو می شناسه و وقتی باباشو می بینه کلی دست و پا می زنه و لبخند می زنه و از خودش صدا در میاره تا بابا باهاش حرف بزنه یا بغلش کنه. - می تونه جغجغه شو چند دقیقه توی دستش نگه داره و تکون بده. - وقتی به پشت روی زمین خوابیده دستشو که میگیرم کلی زور می زنه و سرشو بالا میگیره تا بلند بشه.   ...
17 فروردين 1391

عکس های جدید

سلام عزیزدل مامانی عیدت مباک قربونت برم.  امسال با وجود تو بهترین سال تحویل عمرم بود. اولین سال تحویلی که خانوادمون سه نفری بود. چند روز گذشته سرم به خونه تکونی گرم بود واسه همین نیومدم.  تو این چند وقت که به وبلاگت نیومدم:  اول از همه اینکه چند روزی بود خیلی گریه و زاری می کردی، گاهی اینقدر سوزناک گریه می کردی که من هم پا به پات اشک می ریختم.  بردیمت پیش دکتر سبحانی،متخصص اطفال، ایشون آزمایش برات نوشتن و با دیدن جواب آزمایش تشخیص دادن که امیرعلی من به پروتئین شیر حساسیت شدید داره.  حالا از وقتی رژیم غذایی جدیدمو رعایت می کنم امیرعلی مامان خیلی خیلی پسر خوب و آرومی شده، خدارو شکر دیگه از اون گریه ها خبری ...
3 فروردين 1391

اومدم با کلی تاخیر اومدم

سلام عسل مامان اول بگم که کلی مطلب نوشتم یهو نی نی وبلاگ هنگ کرد همش پرید!!!!!! دلیل تاخیرم رو که حتما می دونی بله دیگه خودتی... فدات بشم همه ی وقتمو پر کردی وقتی هم که وقت خالی پیدا می کنم باید به کارای خونه برسم. کلی حرف دارم باهات بزنم ولی چون الان به شدت خستم فقط چند تا عکس ازت می ذارم تا بعد سر فرصت بیام و برات بنویسم. قربونت برم الهی ببین وقتی گریه می کنی چقدر زشت می شی!!!! تو این عکس یک ماه و 22 روزته و داری با تعجب به اسباب بازیت نگاه میکنی. امروز برای اولین بار با یکی از اسباب بازیهات بازی کردی یعنی بهش توجه کردی. تو این عکس دقیقا دو ماهته... راستی امیرعلی جانم دو ماهگیت مبارک ببخشید که اینقدر دیر تبریک م...
23 اسفند 1390