امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

امیرعلی، زندگی مامان و بابا

عکس جدید از پسر گلم

1390/11/18 0:31
نویسنده : مامان امیرعلی
563 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امیرعلی خان مامان

قربونت برم الهی که تمام وقتمو پر کردی و اجازه نمی دی حتی به کارهای واجبم برسم چه برسه به وبلاگ نویسی!

بگذار یه اعترافی بکنم... بچه داری واقعا سخته!!!

نه اینکه فکر کنی ناراحتم از داشتنت!!! نه مامانی... خدا نکنه... فقط هنوز خوب یاد نگرفتم...

به خصوص این چند روز اخیر که هردومون حسابی زجر کشیدیم و پابه پای هم گریه کردیم... آخه پنجشنبه 6 دی رفتیم پیش خانم دکتر منشی زاده ختنه ات کردیم... زجرآورترین لحظه ی زندگی هردومون، هردو با هم گریه کردیم... خدارو شکر الان تقریبا دیگه خوب شده ولی موقع تعویض پوشاکت خیلی اذیت میشی. این چند روز اگه ماماحاجی بودن که پوشاکت عوض کردن ورگرنه هردو با هم گریه کردیم تا بتونم عوضت کنم.

خدارو شکر که بالاخره خوب شد. می دونم که خیلی اذیت شدی. خیلی گریه کردی، ناله کردی، اینقدر که صدای نازت میگرفت... خدایا شکرت که گل پسرم خوب شد.

کلی حرف دارم که برات بنویسم ولی فعلا وقت ندارم باید تا از خواب ناز بیدار نشدی نماز بخونم و خونه رو مرتب کنم.

وقتی خوابی  کلی دلم برات تنگ میشه به خصوص واسه اون چشمای خشکلت وقتی که بهم خیره میشی

فدات بشم که اینقدر خوردنی و ملوسی... این عکست الان پشت زمینه تلفن همراهمه.

 نفس مامان

این عکس رو یه ساعت پیش ازت گرفتم. ماماحاجی داشتن باهات حرف می زدن و تو هم بهشون خیره شده بودی.

28 روزگی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

فاطمه خانوم دختر خاله ی امیرعلی
11 بهمن 90 22:06
سلامعکس هاش ازدفعه ی پیش بامزه تر بودن.
خاله نرگس
12 بهمن 90 10:43
خیلی به وبلاگت سر میزنم آخه خیلی دلم برا امیرعلی تنگ میشه
نفس
12 بهمن 90 17:07
سلام چه تپل و خوشكله خدا برات نگهش داره نگران نباش زود ياد مي گيري همه چيرو
خاله امیرعلی
13 بهمن 90 15:10
الهی خاله فدای اون صورت ماهت بشهوایییی خیلی دلم براش تنگ شده فقط یه روز ندیدمشو
خاله نرگس
17 بهمن 90 11:52
خیلی دیر به دیر میایی عکس جدیدشو زودتر بذار ببینم بلد شدی بچه بزرگ کنی یا نه؟